لیدی باگ

رمان عاشقی پارت ۲ (۴)

نسرین مرادی نسرین مرادی نسرین مرادی · 1402/09/10 11:00 ·

شروع کردن به صحبت کردن در مورد همدیگه 

آدرین:« می‌دونستی من از بدنت خیلی خوشم میاد :»

مرینت :« هههه واقعا منم از اون چشمات بدنت اوفففف:»

آدرین می‌گفت مرینت می‌گفت بعد از استخر 

آدرین :« بریم خونه ی ما :»

مرینت :« باششششش :» 

لایلا:«مرینت خفه شو پدرش اجازه نمیده :» 

آدرین :« مرینت ماشین اومد بیا بریم:»

مرینت:« اممم :» 

 

لایلا :« نه ممنون میاد خونه یکم باهم کار داریم :»

 

آدرین :« باشه بچه ها می‌بینمتون :» 

 

مرینت :« لایلا بریم :»

 

لایلا :« بریم :»

 

بعد از مدتی به خونه لایلا رسیدن 

 

برای ادامه متن زیر را لمس کنید 

||اینم به خاطر دوستمون که گفت رمان هات کوتاهه برای من سخته زیاد بنویسم درسم خیلی زیاده اگر حمایت کنید میگم گور پدر درس فعلا تا پارت بعدی||

 

رمان عاشقی پارت (۴)

نسرین مرادی نسرین مرادی نسرین مرادی · 1402/08/30 13:29 ·

از اینجای داستان به بعد منحرفی شدید داره لطفآ بالای ۱۶ ساله ها بخوانند و اگر بالای ۱۶ سال نیستید رمان عاشقی پارت ۴ ۲ را بخوانید 

سکس در استخر آدرین که کیر شلاقی اش رو درآورد 

مرینت «: آخ جون ....:» 

 

رمان عاشقی پارت (۳)

نسرین مرادی نسرین مرادی نسرین مرادی · 1402/08/28 22:03 ·

 لایلا «: فکر کردن نمی‌خواد ، برو تا آدرین نیومده ، من دو دقیقه نشد حرف زدم ها ، برو :»  

آدرین «: سلام بچه ها :» 

مرینت «: اع سلاااا :» 

لایلا «: برو برووووو :» 

مرینت :« راست میگی خدافظ:» 

مرینت بعد از کلی زمان آمد و همه ناراضی بودند بعد از کلی عظر خواهی راضی شدند تا وارد استخر بشوند 

بعد از لباس پوشیدن رفتن تو استخر و شروع کردن به ... 

 

     پایان پارت (۳) اگر حمایت بشه پارت های بعدی رو می‌زارم 

 

 

 

 

رمان عاشقی پارت (۲)

نسرین مرادی نسرین مرادی نسرین مرادی · 1402/08/28 21:46 ·

لایلا«: مگه مهمه برات ، من جای تو بودم فقط به عشق و عاشقی فکر میکنم و آدرین ، دختر جان ، ذهن خودت رو درگیر چیز های دیگه به غیر از چیز های که دوست داری نکن ، این رو از طرف من به عنوان یه وصیت نه نصیحت بشنو . حالا هم برو تا آدرین نیومده :» 

مرینت «: آها ، راست میگی خیلی باید به حرف هات فکر کنم خیلییی :» 

    پایان پارت ۲

رمان عاشقی پارت اول

نسرین مرادی نسرین مرادی نسرین مرادی · 1402/08/25 08:55 ·

های ♥️♥️اولین پارت منه لطفآ حمایت کنید 

 

مرینت«: سلام بچه ها :» 

لایلا :« سلام مرینت بروخودتو مرتب کن تا آدرین نیومده ، بدو 

مرینت «: وای ، مگه قراره آدرین هم بیاد ؟:»

لایلا «: آره :»

مرینت «: پدرش چطوری راضی شد ؟ :» 

 

     پایان پارت ۱